روز کودک روزی است که برای یادبود و افتخار کودکان شناخته شدهاست. کشورها و سازمانهای بینالمللی مختلف، روزهای متفاوتی را بهعنوان روز کودک اعلام کردهاند و آن را جشن میگیرند. سازمان ملل متحد 8 اکتبر مصادف با 16 مهر را روز جهانی کودک اعلام کردهاست.
کودکان، امانتهای الهی، برکت زندگی و سرمایههای آینده جامعه به شمار میآیند. آنان برای رشد و بالندگی خود، نیازها و در مفهوم دقیقتر حقوقی دارند که باید بهدرستی به آن پرداخت. پیش از همه، خانواده و سپس جامعه باید این حقوق را به خوبی بشناسند و خود را مکلف به پاسداشت آن بدانند.
روز جهاني کودک بهانهاي براي ورود به جهان کودکان است؛ البته که براي ورود به اين جهان بايد آگاهيهاي خود را فراموش کنيم و با ناآگاهيهاي کودکانمان همراه شويم.
یکی از اساسیترین عوامل ایجاد شخصیت در کودک، حسن معاشرت و رفتار نیکو با اوست.
از اینرو، بازی کردن والدین با آنها بسیار حائز اهمیت است. این کار اندکی از وقت والدین را میگیرد، ولی آثار بسیار پسندیدهای دارد. بازی با کودک میتواند به شکل محبتکردن و شعر خواندن برای او باشد. سیره زندگانی ائمه ما نیز، از هم بازی شدن و محبت به کودکان خبر میدهد.
البته که این محبت باید هوشیارانه و آگاهانه باشد. . رعایت میانهروی از ارکان مهم تربیت است.
تعادل و توازن در مهرورزی، عامل بالندگی و رشد است.
باید مراقب باشیم کودکان دلبندمان بهدلیل توجه افراطی و رفاه نسبی موجود، رفتهرفته به انسانهایی نازپرورده و از خودراضی تبدیل نشوند. دامنه توجه برخی والدین به کودکان به اندازهای بالاست که گویی آنها کودکان خود هستند. چه خوب که بدانیم زیادهروی در محبت همانند محبت کم، برای کودک ضرر دارد و ریشه امید و نشاط و حیات را در وجود او میخشکاند.
پرتوقع بار آمدن کودک، جوانه زدن ریشههای خودپسندی و سرکشی کردن کودکان در برابرحقیقت، نتیجه افراط در محبت است که بدترین نوع تربیت بهشمار میآید. آزاد گذاشتن فرزند نباید باعث شود او تصور کند که جهان، تحت فرماندهی اوست. اگر اطرافیان را به دیده تحقیر بنگرد، خود، به کودکی نامسئول، خودخواه و پرخاشگر تبدیل میشود. از این رو، رفتار منطقی و معقولی با فرزند و پرهیز از افراط و تفریط در محبت بهترین نوع تربیت است.
یکی از شیوههای شخصیتپروری کودکان، آشنا ساختن آنها، با سختیهاست تا بتوانند در آینده با مشکلات مبارزه کنند؛ زیرا کودکان باید عملاً درک کنند که به دست آوردن هرچیزی، نیاز به کوشش و زحمت دارد و اگر کودکی با مشکلات و سختیها آشنا نباشد، در آینده در برابر ناملایمات گوناگون زندگی، ناراحت و در نهایت سرخورده خواهند شد.
کودکان بهمیزان زیاد تحت تأثیر فیلمها و برنامههای تلویزیونی قرار میگیرند در نتیجه پیامی که از راه برنامه تلویزیونی به کودک ارائه میشود، در فکر و روح آنها به خوبی نقش میبندد لذا خشکترین مفاهیم در قالب برنامههای جذاب برای بچهها قابل فهم و پذیرش میشود و از سوی دیگر، برنامههایی که مانع آشنایی کودک با دنیای واقعیتها شود، مانند کارتونهای تخیلی، قهرمانهای افسانهای و قدرتهای جادویی، او را در دنیای غیرواقعی غرق میکند وآسیبهای مخربی را برای کودک بههمراه خواهد داشت.